جمعه ۲۸ اردیبهشت ۰۳

شرح خبر:


اما از يازدهم سپتامبر به اين سو رد گم كردن بعد تازه اي پيدا كرده است. اقدامات تروريستي متعاقب اين اتفاق، از جمله بهار عربي و «انقلاب هاي رنگي»، سرنگون كردن يك هواپيماي مسافربري روسي در آسمان مصر، ساقط كردن يك هواپيماي مالزيايي بر فراز اوكراين، تيراندازي هاي خونبار پاريس در شارلي ابدو و بروكسل، نيس، مونيخ، اورلاندو در فلوريدا و سن برناردينيو در كاليفرنيا- كه تنها معدودي از انبوه اقداماتي از اين دست در طول سال هاي گذشته هستند- به دست همان كساني انجام شده اند كه ادعاي مبارزه با تروريسم را دارند و در صدر همه آنها سرويس هاي مخفي آمريكا، انگليس و اسرائيل و عوامل آنها در اتحاديه اروپا و ناتو قرار دارند. هدف از اين قبيل اقدامات تروريستي ايجاد ترس، توجيه قدرت نمايي پليس در برابر مردم و با هر اتفاق، سلب كردن بخشي ديگر از حقوق مدني دمكراتيكي است كه همچنان در جوامع غربي باقي مانده است.

 هدف ماقبل آخر نظامي كردن مطلق جهان غرب و سركوب اعتراضات و قيام هاست در زماني كه چشم مردم در نهايت به روي دروغ هاي وقيحانه اي باز شود كه سال هاي سال است رسانه هاي خودفروش به زور به خورد آنها داده اند.

اين فرايند خود يك گام مهم به سمت هدف غايي سلطه مطلق همه جانبه بر جهان يا هژموني جهاني عده اي قليل از نخبگان شركتي و مالي است.

اما نظامي گري غرب و جنگ ها و آشوب هاي جاري  در سراسر جهان كه به مرگ ميليون ها تن  مي انجامد- برآورد مي شود بين 12 تا 15 ميليون نفر ظرف 15 سال گذشته جان خود را از دست داده اند- براي سلطه بر قدرت هاي شرقي كه روسيه و چين رهبري آنها را بر عهده دارند، كفايت نخواهد كرد.

آيا نخبگاني كه در واشنگتن هدايت نخ ها را در دست دارند، خواهان يك جنگ اتمي هستند؟ چنين جنگي مي تواند به هدف بيمارگونه آنها براي نابودي كامل جهاني كه ما مي شناسيم جامه عمل بپوشاند و احتمالا صدها ميليون تلفات به همراه بياورد. فقط نگاهي به حلب بيندازيد و اين تصوير را در يك ميليون ضرب كنيد. همچنين نگاهي به طرح سال 1974 كيسينجر براي نسل كشي از طريق كنترل مواد غذايي بيندازيد.

آمريكا با تشديد جنگ سرد به مدت چهار دهه به شكلي روزافزون به نيروي نظامي متكي شده كه هدف اصلي آن برخوردار شدن صنايع امنيتي از منافع اقتصادي است. توليد تسليحات براي بهره كشي و نابود كردن سرزمين هاي خارجي كه به بازسازي نياز خواهند داشت، راهي ساده براي به دست آوردن منافع كلان محسوب مي شو؛، تداوم يك اقتصاد متكي به خارج و يك جمعيت محلي همواره فقيرتر كه با آشغال هاي وارداتي زنده هستند.

اين اصل در مورد جمعيت اصلي آمريكا و اروپا نيز صادق است. غرب در نتيجه سكون مردم آن، در حال در غلتيدن به مغاكي ژرف است.

به اين ترتيب نياز به تسليحات پيچيده تر و نابودي بيشتر به شكلي فزاينده افزايش مي يابد، چرا كه آز، طمع و قدرت حد و مرزي نمي شناسد. يك سناريوي جنگ جهاني سوم در حال تبديل شدن به خطري قريب الوقوع است. آيا معماران نئوكان سياست خارجي آمريكا اميد دارند كه با پناه بردن به پناهگاه هاي زير زميني لوكس خود از يك جهنم اتمي جان سالم به در ببرند؟

رسانه هاي خودفروش غربي كه آمريكا را در حال جنگ در خاورميانه و «جنگ هاي انسان دوستانه » در ساير نقاط جهان براي از ميان برداشتن تروريسم و ديگر شقاوت هايي به تصوير مي كشند كه كيلاري (تركيبي از واژه kill و hillary) نيز در آنها دست داشته، به تازگي از محور شرارت روسيه- ايران- سوريه با همكاري چين نام برده اند.

در اين ميان گزاره اصلي اين است كه آنها «آدم خوب ها» هستند و روس ها تحت اوامر پوتين، مداوما در اعمال بشردوستانه آمريكا مداخله مي كنند. اين درك بيمارگونه كه رسانه هاي غربي تحت كنترل شش غول رسانه اي آنگلو- صهيونيستي مرتب به آن مي پردازند و دم به دم  آن را تكرار مي كنند،  رد گم كردني اساسي و معتبر، به سادگي و قابل قبولي راه رفتن در يك پارك را به وجود خواهد آورد؛ راه رفتني كه در آن حدود يك ميليارد «غربي» در حال هورا كشيدن براي جنگ عليه شيطان شرقي هستند.

در حال حاضر ايالات متحده محرمانه در سطح 3 دفكان (شرايط آمادگي دفاعي) هشدار درباره يك حمله اتمي از سوي روسيه قرار دارد. جامعه آمريكا از اين موضوع خبر ندارد؛ سطح 3 به اين معناست كه احتمال وقوع يك حمله وجود دارد، سطح 1  حكايت از حمله اي قريب الوقوع ظرف كمتر از يك ساعت دارد. اين خود يك رد گم كردن است، براي ايجاد اين باور كه حمله اول حتما از سوي روسيه صورت مي گيرد، در حالي كه بازهاي پنتاگون علنا لاف اين را مي زنند كه گزينه حمله پيشگيرانه از روي ميز برداشته نشده است. حتي برخي از ژنرال هاي عاليرتبه براي انجام آن فشار مي آورند.

آماده سازي هاي هماهنگ شده عظيمي براي رد گم كردن در گوشه و كنار جهان در جريان است كه اجازه حمله اول را از چندين جبهه عليه روسيه، سوريه و ايران و چين از سوي نيروهاي مسلح آمريكا، ناتو و ارتش خود كشورهاي اروپايي دنباله روي واشنگتن خواهد داد. اسرائيل نيز مترصد انجام يك حمله عليه ايران است.

سوريه: گفتگوهاي صلح 20 كشور كه در 15 اكتبر 2016 در لوزان سوئيس برگزار شد، بر آتش بس در حلب تمركز داشت و همانطور كه پيش بيني مي شد، از رسيدن به يك نتيجه قابل قبول ناكام ماند. با اين حال در يك اقدام انسان دوستانه واقعي، روسيه آتش بسي 8 ساعته را اعلام كرد كه از روز 20 اكتبر آغاز مي شد. مقامات اين كشور گفتند: «ما اين تصميم را نه براي وقت تلف كردن، بلكه براي عملي كردن «توقف آتش انسان دوستانه» و عمدتا براي ايجاد معبري امن براي غيرنظاميان، تخليه بيماران و مجروحان و ستيزه جويان اتخاذ كرده ايم.»

بنا به اعلام سرگئي رودسكوي افسر ارتش روسيه در يك كنفرانس خبري، اين آتش بس از ساعت 8 تا 16 به وقت محلي در ناحيه حلب به اجرا درآمد. در اين مدت نيروي هوايي روسيه و سربازان دولت سوريه حملات هوايي خود و آتش باران را با هر نوع تسليحاتي متوقف كردند. آتش بسي كه بعدا به 11 ساعت افزايش يافت و در «گفتگوهاي صلح» در برلين در 19 اكتبر به ميزباني خانم مركل، پوتين گفت كه در صورت تعهد تمامي طرف ها به رعايت آن، ما آمادگي تمديد اين آتش بس را به مدت 3 روز داريم.

 اما چرا – با هدف به چالش كشيدن اين آتش بس كوتاه- آمريكا و عوامل آمريكا يا جنگنده هاي ناتو همچنان به بمباران نيروهاي زميني سوريه در منطقه حلب از جمله بيمارستان ها و مردم غيرنظامي به منظور جرات بخشيدن به جبهه النصره و تروريست هاي ديگر براي ماندن در مسير خود و كاشتن بذر فلاكت و كشتن غيرنظاميان ادامه دادند؟ روسيه به واشنگتن اطلاع داده بود كه هر حمله اي به نيروهاي اسد مشمول تلافي جويي خواهد شد. آيا اين سناريو عمدتا اقدامي تحريك آميز براي آغاز يك جنگ جهاني سوم نبود؟ به چالش كشيدن توافقات آتش بس و مقصر شمردن روسيه به دليل حضور در اين كشور، پيشينه اي نه چندان دور دارد؛ روز17 سپتامبر نيروي هوايي آمريكا «به اشتباه» به نيروهاي زميني اسد حمله كرد و 62 سرباز - و خدا مي داند چه تعداد غيرنظامي ديگر را- به قتل رساند و همزمان همدستان آمريكا، روسيه را بابت آن سرزنش كردند.

دور از ذهن نيست كه هواپيماهاي جنگي آمريكا خود را به شكل هواپيماهاي روسي رنگ آميزي كنند و به نيروي هوايي خود در سوريه يا عراق حمله كنند تا با مقصر دانستن روسيه، جرقه حمله اول آمريكا را بزنند. با وجود مردم شستشوي مغزي شده غرب، اين رد گم كردن را به سادگي مي توان به عنوان يك عمل تهاجم آميز روسيه به آنها قالب كرد و به اين ترتيب جرقه لازم را براي دست زدن  واشنگتن به«حمله اول» فراهم آورد.

انگليس اين  متحد آمريكا اخيرا به خلبانان جت هاي جنگنده خود «اجازه» داده به هواپيماهاي روسي در سوريه شليك كنند. اگر آنها عملا به عنوان يك نيروي نيابتي از سوي آمريكا چنين كاري را انجام دهند چه؟ چنين اقدامي ممكن است تلافي جويي روسيه را عليه يك كشور عضو ناتو- كه بر اساس قوانين ناتو حمله عليه كل كشورهاي اين اتحاد است- به دنبال داشته باشد. اين كار مي تواند به معناي يك جنگ تمام عيار باشد. در اين صورت پايگاه هاي آمريكا و ناتو در اروپا از گزند دورنخواهند ماند. تاكنون 24 پايگاه در اين قاره وجود دارد كه از سال 1991 كه غرب وعده داده بود ناتو گسترش نيابد، تعداد آنها افزايش يافته است. چنين اتفاقي اروپا را براي سومين بار ظرف 100 سال گذشته گرفتار يك سناريوي جنگي ديگر - اين بار با يك امحاي جمعي- خواهد كرد. چگونه ممكن است آمريكا اين چيزها را نبيند و درك نكند؟

يمن: از مارس 2015 ائتلافي به رهبري عربستان سعودي كه تا همين اواخر واشنگتن تسليحات و حمايت هاي لجستيك و اطلاعاتي را براي آن فراهم مي كرد، در حال بمباران شورشيان حوثي است. حوثي ها كه براي آزادي از زير سلطه غرب مي جنگند، قصر رياست جمهوري را در صنعا به تصرف درآوردند و عروسك دست نشانده آمريكا پرزيدنت هادي را مجبور به فرار به عربستان كردند. حوثي ها از حمايت اكثريت مردم يمن برخوردارند و دولت مشروع اين كشور قلمداد مي شوند. آنها همچنين حمايت هاي لجستيكي را از ايران دريافت مي كنند. حوثي ها حدود يك چهارم از سرزمين اصلي يمن، اما بيشتر از سه چهارم جمعيت را در كنترل خود دارند. سعودي ها بزدلانه عمدتا مردم غيرنظامي، مراسم خانوادگي مثل عروسي و تشييع جنازه، تامين كنندگان خدمات بشردوستانه غذايي و دارويي و بيمارستان ها را هدف قرار داده اند و ده ها هزار تن را عمدتا زن و كودك به قتل رسانده اند. از دو هفته پيش نيروهاي هوايي آمريكا و انگليس در اين جنگ شقاوت آميز به سعودي ها ملحق شده اند.

در حالي كه حوثي ها از پرزيدنت پوتين ياري خواسته اند، آمريكا از طريق سازمان ملل خواستار آتش بسي 72 ساعته شده كه از نيمه شب 19 اكتبر به اجرا گذاشته شود. هدف رسمي از اين پيشنهاد «كمك هاي انسان دوستانه» است، اما دليل واقعي آنها فراهم آوردن فرصتي براي تجديد قوا و سازماندهي مجدد نيروهاي ائتلاف مهاجمين است. قابل قبول نيست كه اين استاد آشوب و هرج و مرج اجازه از دست رفتن اين كشور را بدهد؛ كشوري كه در يك منطقه راهبردي بي نظير واقع شده است كه از طريق آن حدود 25 درصد هيدروكربن جهان صادر مي شود. يك رد گم كردن جدي از سوي غرب براي ايجاد اين توهم كه روسيه در آن مداخله داشته، به سادگي مي تواند موجب يك جنگ تمام عيار فعال شود.

اسرائيل كه در حال برقرار كردن روابط دوستانه با سعودي هاست، از آل سعود خواسته است تا از دسترسي به حريم هوايي عربستان برخوردار شود كه مي تواند براي استفاده از يك حمله «پيشگيرانه» عليه ايران از آن استفاده كند.

اتهامات جاسوسي اينترنتي و جنگ سايبري عليه پرزيدنت پوتين- كه بسيار مضحك است، اما با تبليغات  بي امان، اين دروغ به خورد مردم آمريكا و بيشتر مردم اروپا داده خواهد شد. استدلال پشت اين اتهامات اين است كه آقاي پوتين مي خواهد در انتخابات آمريكا به نفع دونالد ترامپ دستكاري كند و رايانه هاي مربوطه را براي برملا كردن رسوايي هاي فساد حزب دمكرات و افشاي فساد و دروغ هاي خانم كلينتون هك كند. در حالي كه روشن است كه سيا قبلا جنگي سايبري را عليه پرزيدنت پوتين اعلام كرده است.

روسيه به طور بالقوه مي تواند دست به اقدامات تلافي جويانه بزند و در سيستم كليدي جنگ راهبردي آمريكا با فناوري حافظه فركانس راديويي ديجيتال خود اختلال ايجاد كند؛ سيستمي كه در سال 2015 به طور موفقيت آميز در سوريه در نزديكي لاذقيه به كار گرفته شد و كليه سيستم هاي ارتباطات رادار و ماهواره هاي آمريكا- ناتو را مختل كرد. آيا چنين تلافي جويي احتمالي در جنگ سايبري را مي توان به اقدامي تهاجمي از روسيه ترجمه كرد و به اين ترتيب جنگي تمام عيار با پيامدهاي اتمي را توجيه كرد؟

در مورد چين نيز آيا اقدامات تحريك آميز آمريكا بر سر جزاير اسپرتلي كه تحت كنترل چين قرار دارند يا نقض حريم هوايي و زميني چين همانطور كه قبلا نيز رخ داده است، ممكن است جرقه درگير شدن چين در يك تهاجم اتمي را بزند؟

نقاط داغ در سراسر جهان به دست آمريكا در هرج و مرج و آشوب فرو رفته اند. هر يك از اين نقاط مي تواند مسير پرتاب بالقوه يك قارچ اتمي باشد. اگر اين اتفاق پيش از انتخابات پيش روي آمريكا رخ دهد، اوباما مي تواند براي يك دوره ديگر بر سر كار بماند. او به نسبت تمام اسلاف خود از كليه تجربيات لازم براي ايجاد هرج و مرج و آشوب و تفرقه بينداز و حكومت كن برخوردار است. بعلاوه اينكه او خدمتكار گوش به فرمان كساني است كه سر نخ ها را در دست دارند و از چشمي كه بر بالاي هرم قرار دارند مي نگرند، تصويري كه به وضوح بر اسكناس دلار آمريكايي نقش بسته و نماد سلطه مطلق صهيونيسم-فراماسونري است. اما مهم اين است كه او نيز همچون هيلاري بيشتر محتمل است زماني كه اربابانش از او مي خواهند، براي فشردن دكمه قرمز تعلل به خود راه ندهد.

نويسنده: پيتر كوئينگ[1]

ترجمه: محمود سبزواري

منبع: http://www.globalresearch.ca/is-washington-false-flagging-the-new-russia-iran-syria-china-axis-of-evil-into-nuclear-war/5552071

[1] . Peter Koenigاقتصاددان و تحليلگر مسائل ژئوپلتيك و از كاركنان پيشين بانك جهاني كه در مناطق مختلف جهان در حوزه هاي محيط زيست و منابع آب كار كرده است.


خبر تصادفي:
قطعا سياست خارجي ايران در مباحثي از جمله هسته اي بسيار حساس است و دقت دارد تا تحريم هاي شديد اقتصادي را از روي كشور بردارد.تحريم هايي كه ظالمانه بر عليه ايران اعمال شده و باعث شده ايران در از نظر اقتصادي با مشكلات زيادي مواجه شود كه هر كدام از اين مشكلات ضربه هاي زيادي به روند پيشرفت ايران زده است.دولت روحاني و جناب دكتر ضريف،وزير امور خارجه ايران توافقاتي مفيد براي برداشتن تحريم هاي اقتصادي انجام داده ايند كه اين توافقات در راستاي برداشتن تحريم ها و به دست آوردن قدرت اقتصادي قبلي ايران است

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.